پيوند موفق انسان به انسان سابقهاي نسبتاً طولاني در زمينه مهارتهاي كاربردي دارد كه اين مهارتها مدتها پيش از تشخيص لزوم مراقبتهاي بعد از پيوند كشف شدهاند. پس زدن و عوارض جانبي راههاي جلوگيري از پس زدن عضو (به خصوص عفونت و نفروپاتي) هميشه مشكلاتي مهم بودهاند و احتمالاً خواهند بود. چندين گزارش ساختگي پيوند قبل از اين كه پيشرفت و درك علمي لازم براي اين كار در شرايط واقعي وجود داشته باشد, ارائه شده است. طبق يكي از اين گزارشها، يك پزشك چيني به نام "پي ين چيائو" قلب يك مرد كه داراي روح قوي اما اراده ضعيفي بود را با قلب مردي با روح ضعيف اما اراده قوي عوض كرد تا باعث ايجاد تعادل در هر دو نفر شود. گزارش كاتوليكهاي روم از قديسهاي قرن سوم، "داميان" و "كاسماس" حاكي از اين است كه پاي يك خادم كليسا را كه دچار قانقاريا شده بود را به يك برده حبشي كه تازه جانش را از دست داده بودبود پيوند زدهاند. بسياري از گزارشها حاكي از اين هستند كه قديسها پيوند عضو را در قرن چهارم يعني دهها سال بعد از مرگشان! انجام دادهاند. همچنين برخي از گزارشها از اين موضوع خبر ميدهند كه آنها فقط به جراح مورد نظر آموزش ميدادهاند. به نظر ميرسد اولين جراحي پيوند، پيوند پوست بوده است. اولين گزارش معتبر از يك جراح هندي به نام "سوشروتا" در قرن دوم قبل از ميلاد حاكي از اين است كه او با استفاده از اتوگرافت، پوست بيني يك بيمار را ترميم كند. اما تاريخ ثبت نكرده كه آيا اين عمل، موفقيت آميز بوده يا اينكه شكست خورده است. قرنها بعد جراح ايتاليايي، گاسپار تاگلياكوزي يك پيوند اتوگرافت پوست را به شكل موفقيت آميز به انجام رساند. او همچنين در پيوندهاي ديگري سعي كرد اين كار را به صورت آلوگرافت انجام دهد كه در تمام موارد با شكست مواجه شد و اولين موارد از رد پيوند را قرنها قبل از اينكه مكانيزم پيوند به درستي درك شود، در تاريخ به ثبت رساند و كار خود را به "تلاش و قدرت فردي" نسبت داد. براي اولين بار عمل موفق پيوند آلوگرافت قرنيه در سال 1837 روي يك آهو انجام شد. پس از آن ادوارد زيرم در سال 1905 در يك كلينيك تخصصي چشم در جمهوري چك اولين عمل موفقيت آميز پيوند قرنيه را روي انسان به انجام رساند. همچنين اولين پيوند به معناي امروزي يعني همان ايمپلنت بافت عضو براي ترميم عملكرد آن، پيوند تيروئيد بود كه در سال 1883 انجام شد. اين كار توسط جراح سوئيسي، تئودور كوچر انجام شد كه بعدها جايزه نوبل را از آن خود كرد. در دهههاي پيشين كوچر به اندازهاي در برداشتن بافت تيروئيد در موارد گواتر تبحر يافته بود كه ميتوانست اين كار را بدون اين كه منجر به فوت بيمار شود، انجام دهد (كوچر براي پيشگيري از ابتلاي مجدد بيمار به گواتر، اقدام به برداشت كل ارگان ميكرد). در سال 1883 جراح متوجه شد كه حذف كامل ارگان منجر به مجموعهاي از علائم خاص ميشود كه امروزه ميدانيم فقدان هورمون تيروئيد است. كوچر اين علائم را با پيوند بافت تيروئيد به اين بيماران از بين برد و با اين كار اولين عمل پيوند عضو در تاريخ رقم خورد. چند سال بعد، كوچر و ديگر جراحان براي درمان كمبود تيروئيد كه خود به خود ظاهر شده بود، بدون برداشت عضو قبلي, پيوند تيروئيد را انجام دادند و اين گونه پيوند تيروئيد به عنوان يك مدل، تبديل به يك استراتژي درماني جديد به نام پيوند عضو شد. پس از تيروئيد، پيوند عضوهاي ديگر از در دهههاي حدود سال 1900 انجام شدند. برخي از اين پيوندها براي اهداف پژوهشي بر روي حيوانات انجام شدند كه طي آن برداشت و پيوند عضو به عنوان يك استراتژي موفق در بررسي عملكرد هريك از اعضاي بدن شناخته شد. در سال 1909 جايزه نوبل به خاطر كشف عملكرد غده تيروئيد به كوچر اهدا شد. در همان زمان پيوند اعضاي انسان جهت درمان بيماريها انجام ميشد و غده تيروئيد تبديل به مدل موفقي براي پيوند غدد فوق كليوي، غده پارا تيروئيد، پانكراس، تخمدان، بيضه و كليه شده بود. در سال 1900 اين ايده كه مي توان با جايگزين كردن يك عضو از كار افتاده از طريق پيوند به درمان موفقي دست يافت، مورد پذيرش عموم قرار گرفت و در دهه 1900 ميلادي جراح فرانسوي، الكسيس كارل و چارلز گاتري با انجام پيوند عروق، در روش جراحي پيوند پيشگام شدند. جراحي ماهرانه آناستوموز و تكنيكهاي جديد بخيه زدن، زمينه را براي پيوندهاي بعدي مهيا كرد و سبب شد كه كارل جايزه نوبل سال 1912 در فيزيولوژي يا پزشكي را به دست آورد. از سال 1902 كارل عمل پيوند را به طور آزمايشي بر روي سگها انجام ميداد. او با انجام عملهاي جراحي موفق برداشت كليهها، قلب و طحال يكي از اولين افرادي بود كه با مشكل پس زدن عضو مواجه شد. مشكلي كه سالها پابرجا ماند. كشف ايمني پيوند توسط جراح آلماني "گئورگ شون"، راهبردهاي مختلف تطبيق دهنده و گيرنده عضو و استفاده از عوامل مختلف براي از كار انداختن سيستم ايمني بدن اثر قابل ملاحظهاي بر پيشرفت پيوند نگذاشت به طوري كه پيوند عضو پس از جنگ جهاني اول تقريباً به طور كامل رها شد. 
كوچر-برنده جايزه نوبل 1909 در طول جنگ جهاني اول، به ويژه با كار هارولد گيليز در آلدرشات گامهاي بزرگي در زمينه پيوند پوست برداشته شد. از پيشرفتهايي كه توسط هارولد ايجاد شده ميتوان به پيوند ساقه اشاره كرد كه باعث ميشود اتصال گوشت از زماني كه از بدن اهداكننده خارج ميشود تا زماني كه جريان خون جديدي ايجاد ميكند، حفظ شود. دستيار گيليز يعني آرچي بالد مك ايندو در جنگ جهاني دوم به عنوان جراح ترميمي حضور يافت و به اين ترتيب در سال 1962 اولين جراحي موفق براي پيوند يك عضو قطع شده و بازگرداندن (محدود) عملكرد و عصب آن عضو انجام شد. همچنين اولين پيوند از اهداكننده مرگ مغزي توسط جراح اوكرايني يوري واراني در دهه 1930 به انجام رسيد كه پس زدن عضو منجر به شكست اين عمل شد. جوزف موري و جي. هارتول هريسون، در سال 1954 نخستين پيوند موفق يعني پيوند كليه بين دوقلوهاي همسان را به انجام رساندند. دليل موفقيت اين پيوند چيزي نبود جز اينكه در دوقلوهايي كه از نظر ژنتيكي يكسان هستند، نياز به هيچ گونه جلوگيري از عملكرد سيستم ايمني بدن وجود ندارد. در اواخر دهه 1940، پيتر مداوار كه عضوي از موسسه ملي تحقيقات پزشكي بود، مفهوم پس زدن را روشنتر كرد. مداوار با شناسايي واكنش سيستم دفاعي بدن در سال 1951 پيشنهاد كرد كه براي مواجهه با اين رويداد ميتوان از داروهاي سركوبگر سيستم ايمني استفاده كرد. در آن زمان، كورتيزون به تازگي كشف شده بود و آزاتيوپرين كه نقش مؤثرتري در اين كار دارد در سال 1959 شناخته شد اما اينها كافي نبود. سرانجام در سال 1970 سيكلوسپورين به عنوان يك سركوب كننده سيستم ايمني كه به قدر كافي قدرتمند است براي جراحي پيوند شناخته شد. 
جيمز هاردي- از پيشگامان عرصه پيوند ريه موفقيت دكتر موري در پيوند كليه، زمينه را براي تلاش جهت پيوند موفق ديگر اعضاي بدن آماده كرد تا اينكه در ژوئن سال 1963 ميلادي جيمز هاردي در ميسيسيپي موفق به پيوند ريه از يك فرد مرگ مغزي به يك فرد مبتلا به سرطان ريه شد اما بيمار پس از هجده روز به دليل نارسايي كليه جان باخت. در همان سال، توماس استارزل در دنور براي انجام موفق پيوند كبد تلاش كرد اما اين كار تا سال 1967 موفقيت آميز نبود. در اين ميان قلب جايگاه ويژهاي براي جراحان پيوند داشت. اما وراي مسئله پس زدن، از آنجايي كه قلب چند دقيقه پس از مرگ افت ميكند، هر گونه جراحي قلب بايد با سرعت زيادي انجام ميشد. همچنين اين كار نيازمند بهبود دستگاه قلبي-ريوي بود. جيمز هاردي، پيشگام پيوند ريه، در سال 1964 اقدام به انجام عمل پيوند قلب كرد اما با نارسايي زودرس قلب گيرنده عضو، از قلب يك شامپانزه استفاده كرد كه اين كار هم به سرعت با شكست مواجه شد. در اين زمينه، اولين موفقيت در تاريخ 3 دسامبر 1967، توسط كريستين برنارد در كيپ تاون آفريقاي جنوبي به دست آمد. در همان زمان گيرنده عضوي به نام لوئيس واشكانسكي، هجده روز زنده ماند اما اثر ناخوشايندي را در ذهن بسياري از مردم بر جاي گذاشت. در اين هنگام، با جلب شدن توجه رسانهها به اين موضوع, موجي از خبرهاي پيوند قلب ايجاد شد. از سال 1968 تا 1969 بيش از صد عمل پيوند انجام شد، اما تقريباً همه بيماران ظرف مدت شصت روز درگذشتند. در اين ميان فقط دومين بيمار برنارد يعني فيليپ بليبرگ 19 ماه به زندگي خود ادامه داد. در حقيقت، اين ظهور سيكلوسپورين بود كه پيوند را از يك عمل جراحي پژوهشي به يك درمان نجات بخش تغيير داد. در سال 1968 دنتون كولي كه در عرصه جراحي، پيشگام بود، هفده پيوند، از جمله اولين پيوند قلب و ريه را انجام داد اما چهارده نفر از بيماران او ظرف شش ماه جان باختند. در سال 1984 دو سوم از بيماران پيوند قلب پنج سال و يا حتي بيش از آن زنده ماندند. با رايج شدن عمل پيوند عضو، كه محدود به اهداكنندگان بود، جراحان وارد عرصههاي پرمخاطرهتري از جمله پيوند همزمان چند عضو انسان و پژوهشهاي انجام پيوند كل بدن، بر روي حيوانات شدند. سرانجام در 9 مارس سال 1981، اولين پيوند موفق قلب و ريه در بيمارستان دانشگاه استنفورد انجام شد و پس از آن رئيس تيم جراحان, بروس ريتز، سيكلوسپورين-A را براي مراقبتهاي بعدي بيمار تجويز كرد. هرچه كه ميزان موفقيت عملهاي پيوند و سركوب سيستم ايمني مدرن، اين شيوه درماني را رايجتر ميكرد، نياز به اعضاي قابل پيوند اهميت بيشتري مييافت. در اين زمان، پيوند از اهدا كنندگان زنده، به ويژه بستگان، به طور فزايندهاي متداول شد. علاوه بر اين، تحقيقات مستقلي بر روي پيوند سلولهاي حيواني يا اعضاي تراريخته (ترانس ژنيك) انجام شد. اگرچه اين پيوندها هنوز بر روي انسان انجام نميشود، مطالعات باليني شامل استفاده از انواع سلولهاي خاص و با نتايج اميدواركنندهاي مانند استفاده از جزاير لانگرهانس خوك براي درمان ديابت نوع اول انجام شده است. با اين حال، هنوز هم مشكلات بسياري در اين زمينه وجود دارد كه اين مشكلات بايد قبل از تأييدشدن به عنوان گزينههاي مناسب بيماران نيازمند پيوند، حل شود. اخيراً محققان به استفاده از وسيله اي براي كاهش بار كلي سركوبگر سيستم ايمني روي آوردهاند. روشهاي معمول اين كار شامل پرهيز از مصرف استروئيدها، كاهش قرار گرفتن در معرض مهاركنندههاي كلسينورين و وسايل ديگري شامل داروهاي جداسازي از ونتيلاتور است كه بسته به شرايط بيمار از آنها استفاده ميشود. در حالي كه نتايج كوتاه مدت، اميدواركننده به نظر ميرسد، عوارض طولاني مدت هنوز ناشناخته است، و به طور كلي، كاهش سركوب سيستم ايمني باعث افزايش خطر پس زدن و كاهش خطر ابتلا به عفونت ميشود. داروهاي جديد بسياري هم اكنون در حال توليد براي پيوند هستند. همچنين طب ترميمي كه يكي از رشتههاي نوظهور پزشكي است نويد حل مشكل پس زدن عضو پيوندي را توسط رشد مجدد عضو در آزمايشگاه، با استفاده از سلولهاي خود بيماران (سلولهاي بنيادي، سلولهاي سالم و يا سلولهاي گرفته شده از اهداكننده) است. پيوندهاي موفق در تاريخ 1905: اولين پيوند موفق قرنيه توسط ادوارد زرم (جمهوري چك) 1950 : اولين پيوند موفق كليه توسط دكتر ريچارد اچ. لاولر (شيكاگو، ايالات متحده آمريكا) 1966: اولين پيوند موفق پانكراس توسط ريچارد ليله هي و ويليام كلي (مينسوتا، ايالات متحده آمريكا) 1967: اولين پيوند موفق كبد توسط توماس استارزل (دنور، ايالات متحده آمريكا) 1967: اولين پيوند موفق قلب توسط كريستين برنارد (كيپ تاون، آفريقاي جنوبي) 1981: اولين پيوند همزمان موفق قلب و ريه توسط بروس ريتز (استنفورد، ايالات متحده آمريكا) 1983: اولين پيوند موفق ريه توسط ژوئل كوپر (تورنتو، كانادا) 1984: اولين پيوند همزمان موفق قلب و كبد توسط توماس استارزل و هنري بنسون (پيتسبورگ، ايالات متحده آمريكا) 1986: اولين پيوند همزمان موفق دو ريه توسط ژوئل كوپر (تورنتو، كانادا) 1995: اولين نفركتومي موفق به روش لاپاروسكوپي از اهداكننده زنده توسط لويد رتنر و لوئيس كاوسي (بالتيمور، ايالات متحده آمريكا) 1997: اولين پيوند موفق آلوژنيك عروقي مفصل زانوي زنده و پرفيوژ شده انسان توسط گانتر او. هافمن 1998: اولين پيوند موفق قسمتي از پانكراس از اهداكننده زنده توسط ديويد ساترلند (مينسوتا، ايالات متحده آمريكا) 1998: اولين پيوند موفق دست توسط دكتر ژان ميشل دوبرنارد (ليون فرانسه) 1999: اولين پيوند موفق بافت مثانه توسط آنتوني آتالا (بيمارستان كودكان بوستون، ايالات متحده آمريكا) 2005: اولين پيوند موفق تخمدان توسط دكتر پي ان مهاترا (بيمارستان واديه بمبئي، هند) 2005: اولين پيوند موفق قسمتي از صورت (فرانسه) 2006: اولين پيوند موفق فك كه طي آن فك اهداكننده با مغز استخوان بيمار تطبيق داده ميشد توسط اريك ام جندن (بيمارستان مونت سيناي، نيويورك) 2006: اولين پيوند موفق آلت تناسلي انسان (گوانگژو، چين) (كه بعد از 15 روز به دليل پس زدن رواني همسر گيرنده 44 ساله به حالت اول برگردانده شد) 2008: اولين پيوند موفق كامل دو بازو توسط ادگار بيمر، كريستوف هنكه و مانفرد اشتانگل (دانشگاه فني مونيخ، آلمان) 2008: تولد اولين نوزاد از تخمدان پيوند شده توسط جيمز رندرسون 2008: اولين پيوند ناي انسان با استفاده از سلول هاي بنيادي خود بيمار، توسط پائولو ماكياريني (بارسلونا، اسپانيا) 2008: اولين پيوند ٪80 از صورت، (از جمله دهان، بيني، گونه ها، و پلك) توسط ماريا سيمينو (كليولند، ايالات متحده آمريكا) 2010: اولين پيوند كامل صورت توسط دكتر جون پير بارت و همكارانش (26 ژوئن 2010 ، بارسلونا، اسپانيا) 2011: اولين پيوند دو پا، توسط دكتر كاوادس و همكارانش (والنسيا بيمارستان لافه، اسپانيا) تاريخچه پيوند كبد در طول تاريخ، كبد به عنوان يك عضو ويژه يا يك عضو زندگي بخش شناخته مي شده است (كلمه "ليور" در انگليسي و " لبر" در آلماني، مشتق شده از فعل زندگي است). پيوند كبد براي اولين بار توسط ولچ در سال 1955 در آلباني و كانن در سال 1956 دركاليفرنيا بر روي سگها انجام شد. اولين پيوند كبد انسان در سال 1963 توسط يك تيم جراحي به سرپرستي دكتر توماس استارزل در در ايالت كلرادو، شهر دنورآمريكا انجام شد. طي اين عمل، كبد كودكي كه دچار تومور مغزي شده بود به كودكي سه ساله كه دچار انسداد مجراي صفراوي شده بود و از نظر فيزيولوژيك شرايط بسيار بدي داشت، پيوند شد. گيرنده در حين عمل با مشكل انعقاد خون و هموستاز روبرو شد و تنها پنج ساعت پس از پيوند زنده ماند. دومين پيوند كبد انسان پنجم مي سال 1963 موفقتر از پيوند قبلي انجام شد، هرچند بيمار 22 روز بعد از عمل به علت آمبولي ريوي اما با يك كبد طبيعي درگذشت. در سالهاي بعد، دكتر استارزل چندين پيوند ديگر نيز انجام داد تا اينكه در سال 1967 اولين موفقيت كوتاه مدت در اين زمينه به دست آمد و بيمار تا يك سال پس از پيوند زنده ماند. با وجود پيشرفت در زمينه تكنيكهاي جراحي، پيوند كبد در دهه 1970 با احتمال ٪25 زنده ماندن به مدت يك سال به صورت آزمايشي انجام ميشد. معرفي سيكلوسپورين توسط "سر روي كلين"، تأثير قابل توجهي بر نتايج درمان بيماران گذاشت تا اينكه در دهه 1980 پيوند كبد به عنوان يك روش درمان باليني استاندارد چه براي بزرگسالان و چه براي كودكاني كه شرايط مناسب پيوند را دارند، به رسميت شناخته شد. پيشرفت بعدي در زمينه بهبود حفاظت از كبد با معرفي محلول دانشگاه ويسكانسين يعني ويازپان (Viaspan) در سال 1987 رخ داد تا زمان نگهداري كبد با قرار گرفتن در محلول كالينز دو تا سه برابر شود. امروزه، پيوند كبد در بيش از صد مركز پيوند در ايالات متحده آمريكا و همچنين مراكز متعددي در اروپا و ديگر نقاط جهان انجام ميشود. حالا احتمال زنده ماندن بيماران تا يك سال حدود ٪80 تا ٪85 است و نتايج درمان بيماران همچنان رو به بهبود است. اين در حالي است كه پيوند كبد، روشي بسيار مؤثر اما همراه با عوارض بسيار است.با اين حال، تعداد كبدهاي مناسب پيوند از افراد مرگ مغزي به مراتب كمتر از تعداد دريافت كنندگان بالقوه است، واقعيتي كه مي تواند موجب پيشرفت پيوند قسمتي از كبد از فرد زنده شود. 
اولين پيوند ريه كه در سال 1963 توسط جيمز هاردي انجام شد. تاريخچه پيوند ريه دكتر جيمز هاردي و دكتر واتس وب اولين پيوند ريه انسان را در مركز پزشكي دانشگاه ميسيسيپي در سال 1963 انجام دادند. در اين عمل، بيمار يك مرد 58 ساله مبتلا به آمفيزم حاد و سرطان ريه بود و 18 روز بعد از پيوند درگذشت. در دهه 1960 و 1970 ميلادي تلاشهاي بسياري جهت پيوند ريه انسان انجام گرفت كه همه آنها با شكست مواجه شد تا اينكه دوران مدرن پيوند ريه از سال 1983 آغاز شد. در اين سال دكتر ژوئل كوپر و همكارانش در دانشگاه تورنتو موفق به پيوند ريه دو بيمار مبتلا به فيبروز ريوي ايديوپاتيك شدند. موفقيت دكتر كوپر و تيم او درك بهتري از چگونگي حفاظت از آناستوموز برونش آسيب پذير (مسير ارتباطي برونش) براي آنها ايجاد كرد. اين تيم همچنين در زمينه استفاده از تكنيكهاي جراحي جديد و كمك به تكامل فرآيند پيوند ريه نيز پيشگام شد. پس از طي شدن دوران تلاشهاي اوليه پيوند، توسعه بيشتر تكنيكهاي جراحي و داروهاي جديد به طور فزايندهاي نتايج درماني موفقي را براي بيماران پيوند شده، رقم زد و معرفي داروهايي مانند سيكلوسپورين و تاكروليموس خطر پس زدن عضو را به شدت كاهش داد. همچنين مواد ضد ميكروبي مانند گانسيكلووير و والگانسيكووير به طور موثري به درمان و يا جلوگيري از عفونت كمك كردند. پزشكان درك بهتري از چگونگي مقابله با عوارضي مانند اختلال عملكرد بافت پيوندي اهداكننده و پس زدن ناگهاني عضو پيدا كردند. بهبود مديريت اهداكننده، گسترش معيارهاي اهدا و بهبود روشهاي نگهداري نيز نقش مهمي در موفقيت روزافزون پيوند ريه ايفا كردند. امروزه، پيوند ريه گزينه درماني كاملاً پذيرفته شدهاي براي تعداد فزايندهاي از بيماريهاي حاد ريوي است، توسعه داروهاي جديد پيوند منجر به پيشبرد علم پيوند ميشود و بارقه اميد را در دل هزاران نفر از مردمي كه ميتوانند از اين عمل زندگيبخش بهرهمند شوند، به ارمغان ميآورد. سرانجام اولين جراحي پيوند موفق در اين زمينه يعني پيوند همزمان قلب و ريه كه توسط دكتر بروس ريتز از دانشگاه استنفورد بر روي يك زن مبتلا به بيماري ايديوپاتيك فشار خون بالاي ريوي انجام شد. • 1983: نخستين پيوند موفق بلند مدت يك ريه (تام هال) توسط ژوئل كوپر (تورنتو) • 1986: نخستين پيوند موفق بلند مدت دو ريه (ان هريسون) توسط ژوئل كوپر (تورنتو) • 1988: نخستين پيوند موفق بلند مدت دو ريه براي بيمار مبتلا به فيبروز كيستيك توسط ژوئل كوپر (تورنتو) تاريخچه پيوند قلب تاريخچه عمل جراحي قلب كه تنها به 100 سال پيش باز ميگردد، شاهد شجاعترين و استوارترين مردان و زنان نسبت به تمام تاريخ پزشكي بوده است. بسياري از جنبههاي عمل جراحي قلب، از جمله نوآوريهايي مانند دستگاه قلبي - ريوي، جراحي آنوريسم آئورت و اصلاح نقص مادرزادي قلب اين تجربه مهم را براي جراحان آينده فراهم كرده است: "تحقيقات و مطالعات وسيع ميتواند پيچيدهترين مشكلات را حل كند". تاريخچه و پيشرفت پيوند قلب به طور خاص پر از چالشهايي است كه با انجام يك فاز تحقيقاتي حدوداً 90 ساله بر آنها غلبه شده است. در طي اين زمان كشورهاي سراسر جهان از جمله ايالات متحده، روسيه، انگلستان و آفريقاي جنوبي نقش گستردهاي را در انجام اين تحقيقات ايفا كردند. از آنجايي كه اين روش در پيشرفتهاي پزشكي كاملا رايج است، مشاركتهاي فردي، بيهوده رها نميشدند و به تجربه محققين قبلي اضافه ميكردند. حتي نتايج تحقيقات چند گروه خاص مانند تيم تحقيقاتي دانشگاه استنفورد شايسته قدرداني ويژهاي بود چرا كه اين تيم با ادامه انجام عمل پيوند قلب به رهبري دكتر نورمن شاموي در ميان يأس ساير مؤسسات نقش مؤثري را در اين عرصه ايفا كردند. در واقع، عمدتاً به دليل تعهد اين تيم بود كه پيوند قلب به يك گزينه درماني استاندارد براي بيماريهاي قلبي حاد شناخته شد. در حال حاضر، تنها ميزان فراهمآوري قلب اهداكنندههاست كه تعداد جراحيهاي پيوند قلب در سراسر جهان را محدود ميكند. در دهه 1960 جراحان توانايي مقابله با مشكلات قلبي كه تا آن زمان غيرقابل درمان بودند را به دست آوردند تا آنجا كه در سال 1964 تيم جراحان خانم جكسون براي اولين بار قلب يك شامپانزه را به يك مرد درحال مرگ پيوند زدند. قلب پيوندي تا يك ساعت و نيم پس از جراحي ميتپيد اما كوچكتر از آن بود كه بتواند بيمار را زنده نگه دارد. اين شكست به جراحان ثابت كرد كه براي به دست آوردن موفقيت طولاني مدت در پيوند قلب تنها ميتوانند از قلب يك انسان براي انساني ديگر استفاده كنند. اولين پيوند قلب (1967): در 3 دسامبر سال 1967، يك جراح اهل آفريقاي جنوبي به نام كريستين برنارد اولين پيوند موفق قلب را بر روي يك بيمار 53 ساله به نام لوئيس واشكانسكي انجام داد اما، داروهاي مصرفي او براي جلوگيري از عملكرد سيستم ايمني بدن در مقابل قلب پيوندي، توانايي جسمي او را براي مبارزه با بيماري هاي ديگر از بين برده بود. به همين دليل او هجده روز بعد از عمل به دليل التهاب هر دو ريه درگذشت. در سال 1984، براي اولين بار در جهان، پيوند موفق قلب كودكان در كلمبيا بر روي يك پسر چهار ساله انجام شد و در سال 1989 قلب ديگري به او پيوند شد كه باعث شد او تا به امروز به زندگي خود ادامه دهد. در دهه 1970، توسعه داروهاي ضد پس زدن، ميزان موفقيت پيوند را بيشتر كرد. دكتر برنارد به انجام عمل پيوند ادامه داد تا اينكه در اواخر دهه 1970 بسياري از بيماران او تا پنج سال با قلب جديد خود به زندگي ادامه ميدادند. تا به امروز عمل پيوند قلب همچنان با موفقيت انجام ميشود، اما پيدا كردن اهداكننده مناسب امري بسيار دشوار است. تاريخچه پيوند كليه جراح فرانسوي متيو ژبولاي (1913-1860) در ليون براي اولين بار كليه يك حيوان را به انسان پيوند زد. او در سال 1906، پيوند كليه چپ يك خوك را به آرنج چپ يك زن مبتلا به سندرم نفروتيك انجام داد كه اولين پيوند كليه از حيوان به انسان محسوب ميشد. هرچند اين كار به دليل ترومبوز عروقي در ابتدا شكست خورد، سه سال بعد يعني در سال 1909، ارنست آنگر (1938-1875) در برلين پيوند كليه ميمون به يك دختر كه به علت نارسايي كليوي در حال مرگ بود را انجام داد. پس از پيوند هيچ ادراري توليد نشد و آنگر به اين نتيجه رسيد كه مانع بيوشيميايي، حل نشدني است.  اولين پيوند موفق كليه انسان به انسان كه در آن گيرنده و اهداكننده عضو، دوقلو بودند.
سال 1936 : اولين پيوندهاي انساني "وروني يو يو" در اوكراين بين سالهاي 1933 تا 1949 شش پيوند كليه انسان به انسان را انجام داد (در آن زمان كليه به ران پيوند زده ميشد) . اولين پيوند موفق كليه انسان در سال 1933 توسط وروني و هميلتون در سال 1984 انجام شد. گيرنده يك زن 26 ساله بود كه پس از خوردن كلريد جيوه براي اقدام به خودكشي به خاطر نارسايي شديد كليه (كماي اورميك) بستري شد. وروني كليه را از بدن يك مرد 60 ساله كه به علت شكستگي قاعده جمجمه مرده بود، 6 ساعت پس از مرگ، برداشت و از آنجايي كه كليه از گروه خوني ناسازگار B به O پيوند زنده شده بود، گيرنده بدون دفع ادرار 48 ساعت بعد فوت كرد اما در كالبد شكافي 2 روز بعد، انسدادي در عروق ديده نشد. همچنين در هيچ يك از شش پيوند او، كليهها هيچ عملكرد قابل توجهي نداشتند. طبق گزارشاتي كه از گروث در سال 1972 و هيوم و مريل در سال 1935 در دست است، تلاشهاي پراكنده بيشتري در زمينه پيوند كليه انسان به انسان طي 15 سال بعد بدون توجه به راهكاري مؤثر براي سركوب سيستم ايمني انجام شده است. سالهاي 1945 تا 1953 : اولين پيوند موفق كليه به سختي ميتوان نام يك جراح خاص را به عنوان انجامدهنده نخستين پيوند موفق كليه بيان كرد. در واقع اين افتخار متعلق به سه پيشگام اين عرصه در سال 1945 است، چارلز هافنگل (جراح ارشد) در بيمارستان "پيتر بنت بريگهام" در بوستون، ارنست لندشتاينر (رزيدنت اصلي اورولوژي) و ديويد هيوم (1917-1973، رزيدنت دستيار جراح). ضمن اين كه لندشتاينر پسر كارل لندشتاينر برنده جايزه نوبل بود كه روش مدرن طبقهبندي گروههاي خوني را ابداع كرده بود. از آنجايي كه در آن زمان هنوز امكان دياليز فراهم نبود، آنها تصميم گرفتند براي نجات جان بيمار، با برداشت كليه از يك بيمار مسن كه حين عمل جراحي فوت كرده بود، پيوند كليه را انجام دهند. آنها يك زن 29 ساله با نارسايي حاد كليه را به اتاق درمان در انتهاي سالن منتقل كردند و با استفاده از دو لامپ قابل انعطاف براي نور، كليه اهداكننده را به عروق آرنج زن متصل كردند به طوري كه كليه بيرون از پوست باقي ماند. پس از آن كليه را با يك كيسه پلاستيكي پوشاندند و مشاهده كردند كه ادرار بيمار به داخل ظرف تعبيه شده، ريخته ميشود. اين پيوند ابتدايي، تنها چهار روز به طول انجاميد كه طي آن عملكرد كليههاي بيمار بهبود يافت و از مرگ نجات پيدا كرد. اين عمل، احتمالاً اولين پيوند از اهداكننده مرگ مغزي در خارج شكم بود كه تا حدي موفق محسوب ميشد. ديويد هيوم ( 1917-1973) – بوستون 5 سال بعد در سال 1950، اولين پيوند موفقيتآميز داخل شكمي كليه بر روي فردي با بيماري مزمن كليه انجام شد. اين پيوند در 17 ژوئن توسط ريچارد لاولر (1982-1895) در شيكاگو انجام شد. وي كليه فردي با بيماري سيروز را كه در اثر بيماري كبدي فوت شده بود از بدن وي خارج كرد و آن را در بدن بيماري 44 ساله به نام روث تاكر قرار داد كه به بيماري كليوي پلي كيستيك مبتلا بود (همزمان يكي از كليهها را خارج كرد) (لاولر - 1950). اين جراحي در بيمارستان "ليتل كامپني آو مري" واقع در شيكاگو انجام شد. لاولر در مصاحبهاي پس از جراحي در مورد فرد اهدا كننده چنين گفت: "اهداكننده به اندازه كافي مناسب نبود ولي بهترين موردي بود كه ما پيدا كرديم". ريچارد لاولر(1896-1982) – شيكاگو در كمال تعجب همگان، اين كليه حدود 53 روز در بدن بيمار كار كرد. پس از 10 ماه چروكيده شده، تغيير رنگ داده و پس زده شد، بنابراين آن را از بدن بيمار خارج كردند. بيمار به مدت 5 سال بعد هم زنده ماند. لاولر ضمن تحمل اين رسوايي و گاهي اوقات انتقادات شديد همكاران خود، هرگز عمل پيوند ديگري انجام نداد. وي با نامههايي از سوي پزشكان كه درخواست آموزش از وي را داشتند و نيز بيماراني كه به دنبال خدمات او بودند محاصره شده بود. اما هرگز عمل پيوند كليه ديگري انجام نداد و در سال 1979 اين طور اظهار داشت كه "من فقط ميخواستم اين كار آغاز شود". در دهه 1950 و اوايل دهه 60، گروهي از جراحان پيوند فرانسوي كه تحت عنوان "باشگاه پيوند فرانسوي" شناخته شده بودند، به دستاوردهاي مهمي رسيدند. طي يك دوره 12 روزه تاريخي در ژانويه 1951 ، رنه كوس و چارلز دي باست (در پاريس) وماركو سرول (در استراسبورگ) اولين پيوند كليه را در فرانسه انجام دادند؛ و اولين بار از شيوه پيوند كليه فوق صفاقي استفاده كردند كه اين روزها رايج است و شيوه "كوس" ناميده ميشود. جالب اينجاست كه ديباست و سرول آلوگرافتهاي كليوي خود را از اهداكننده محكوم به گيوتين به دست آوردند در حاليكه كوس از كليهاي استفاده كرد كه بنا به اهداف درماني از بدن بيمار ديگري خارج شده بود اما در مجموع 9 بيمار تحت عمل پيوند قرار گرفتند و همه 9 نفر پيوند را پس زدند. وي در انتشارات معروف رنه كوس در "مم آكاد چر" (1951) اظهار داشت: "در مورد برخي از موارد آلوگرافتهاي كليوي در انسانها، با توجه به ميزان دانش فعلي بشر، تنها روش منطقي، جايگزيني كليه بين دوقلوهاي همسان ميباشد" كه مفهوم پس زدن پيوند مربوط به ايمني در اين نقطه از تاريخ را به وضوح مشخص كرد. در سال 1951، گوردون موري (1894-1976) در تورنتو، با استفاده از تكنيك هتروتوپ (موري، 1954) يك سري پيوند كليه از 4 اهدا كننده مرگ مغزي انجام داد كه در آن تيم جراحي عبارت بود از پرستار ريتا اسميت، پزشك متخصص بيهوشي استفان او لين، و رزيدنت ويليام لافيد. در اين رويداد هم اهداكننده و هم گيرنده در اتاقي مشترك يعني اتاق عمل شماره 3 بيمارستان عمومي تورنتو، در حالي كه به وسيله يك پرده از هم مجزا شده بودند تحت عمل جراحي قرار گرفتند. از بين 3 گيرنده، با توليد ادرار و بهبود در بيوشيمي سرم، بيشترين مدت زمان زنده ماندن 12 روز بود. در تاريخ دوم مي 1952، چهارمين بيمار موري يك خانم 26 ساله بود كه 18 ماه قبل تشخيص داده شده بود كه به بيماري نفريت مزمن مبتلاست. بيمار همراه با از بين رفتن ورمها بهبود چشمگيري از خود نشان داد، تا حدود 21 سال بعد شرايط مطلوبي داشت و كليه هرگز از بدنش خارج نشد. طبق گزارش وي به اين مجله، موري تصديق نمود كه اين يكي از اولين موفقيتهاي بلند مدت در زمينه پيوند كليوي خواهد بود. مرحله برجسته و مهم ديگري در تاريخ پيوند كليه، دو روز قبل از كريسمس سال 1954 اتفاق افتاد. در بيمارستان پيتر بنت بريگهام اتفاقي رخ داد كه خط مشي پيوند كليه را تغيير داد.ريچارد هريك، فردي 24 ساله با بيماري كليوي مزمن و فشار خون شديد و گلومرولونفريت به همراه يك دوقلوي همسان به نام رونالد، به همراه پزشك خود ديويد ميلر به بيمارستان بريگهام مراجعه نمود. در 23 دسامبر سال 1954، يكي از كليههاي رونالد توسط اورولوژيستي به نام هارتول هريسون از بدن وي خارج و توسط جوزف موري به لگن ريچارد، برادر دوقلوي همسان او پيوند شد (موري 1955). شايان ذكر است كه پزشك نفرولوژيست اين جراحي، جان مريل نام داشت. همچنين آناستوموز عروق در ساعت 11:15 صبح به پايان رسيد و عمل به مدت 5 ساعت و نيم به طول انجاميد. در پيوندي كه پيش از اين از مادر به فرزند در فرانسه صورت گرفته بود، تلاشي براي نگهداري ايزوگرافت انجام نشده بود؛ اگرچه علي رغم 82 دقيقه ايسكمي گرم، پيوند بالافاصله كار كرد. كليه به مدت 8 سال كار كرد و اين در حالي بود كه وقتي ريچارد هريك در اثر انفاكتوس ميوكارد فوت كرد، گلومرولونفريت وي عود كرده بود. به گفته مريل، گام جسورانه در بهرهبرداري از اصل هويت ژنتيكي براي كل پيوند اعضا توسط پزشك پيوند يعني ديويد ميلر از بيمارستان خدمات بهداشتي بوستون برداشته شد (مريل 1956). اين اولين موفقيت بلند مدت در زمينه پيوند كليوي از فرد زنده بود. بالافاصله بعد از اين موفقيت در بوستون، پيشرفت در انگلستان آغاز شد. اولين پيوند از اهداكننده مرگ مغزي كه البته ناموفق بود در سال 1955 در بيمارستان مريز استريت انگلستان انجام شد. اين عمل توسط چارلز راب (2001-1913) و ويليام جيمز وبستر ((1918 – 2008، از همر اسميت انجام شد (جوكز،1957). در سال 1959، گوردون موري (تورنتو) اولين پيوند موفق را بر روي خواهر و برادري غير دوقلو انجام داد. مجددا در سال 1959، جوزف موري نشان داد كه از پرتوافكني كل بدن كه اثر كشندگي كمتري دارد مي توان در اولين پيوند دوقلوي ناهمسان (برادرانه) در امريكا استفاده كرد (مريل،1960). در ژانويه سال 1960، اولين پيوند موفقيت آميز كليه بين خواهر و برادر غير دوقلو در بيمارستان فوچ شهر سورنز فرانسه توسط تيمي به سرپرستي رنه كوس انجام شد (كوس،1962). اين پيشرفت همچنين در انگلستان هم صورت گرفت. در جولاي سال 1959 اولين پيوند موفق كليه از اهداكننده مرگ مغزي در انگلستان توسط اورولوژيستي به نام فرد پيتر رپر در شهر ليدز انجام شد. تيم جراحي شهر ليدز از سيكلوفسفاميد به عنوان تضعيفكننده سيستم ايمني استفاده كردند. پيوند 8 ماه دوام آورد و پس از آن در اثر عفونت ويروسي فوت كرد. در 30 اكتبر 1960، اولين پيوند موفقيت آميز كليه از فرد زنده در انگلستان بر روي دوقلوهاي همسان انجام شد. مايكل وودراف (2001-1911) عمل هاروست را بر روي يك مرد سالخورده بيمار كه 49 سال داشت، انجام داد، و جيمز راس آن را به گيرنده عضو، پيوند زد (وودراف، 1961). پس از آن بيمار در 15 سپتامبر 1960 با بيماري كليوي مزمن پيشرفته توسط دكتر روبرتسون از بيمارستان ليث به درمانگاه رويال اينفريمري ادين بورگ برگردانده شد. در پي اين عملهاي جراحي موفق، اهداكننده كليه، پيشه خود را 3 هفته بعد از عمل جراحي از سر گرفت. گيرنده عضو هم بعد از 15 هفته به سركار خود برگشت. ضمن اينكه گيرنده قبل از اينكه در اثر يك بيماري نامرتبط فوت كند، به مدت 6 سال زندگي كرد. تاريخچه پيوند بافت - دهه 1900- پيوند موفقيتآميز استخوان، بافت نرم و قرنيه آغاز شد.
- 1949- تأسيس بانك بافت نيروي دريايي امريكا اولين امكانات ذخيره و پردازش بافت و استخوان را ارائه نمود.
- دهه 1970- پيشرفت سريع پزشكي پيوند همراه با عواملي از جمله رشد كلي جمعيت و افزايش جمعيت سالخوردگان، موجب افزايش درخواست جهت اهداي بافت و اعضا شد.
- 1986- بيش از 300 بانك استخوان براي جراحي موجود بود.
- 1993 - اداره كل غذا و دارو (FDA) جمعيت بافت امريكا را راهاندازي نمود.
- 2005- 1997 – قوانين ديگري از جمله ثبت نام مورد نياز FDA كليه تأسيسات بانك بافت و معيارهاي تناسب اهدا كننده بافت اعلام شدند.
FDA، قوانين نگهداري مطلوب بافت را اجرا كرد. قوانيني كه كليه نمايندگيها را ملزم ساخت كه بافتهاي انساني را ترميم، پردازش، ذخيره، نامگذاري، بستهبندي، توزيع و غربالگري نمايند و در نتيجه باعث تضمين ايمني بيشتر در عرصه پيوند شد. امروزه تخمين زده شده است كه سالانه بيش از يك ميليون پيوند بافت آلوگرافت انجام ميگيرد. آلوگرافتها تقريبا در كليه عرصههاي جراحي مورد استفاده قرار ميگيرند از جمله: - ارتوپدي
- جراحي مغز و اعصاب
- زنان و زايمان
- عمل قلب
- مراقبتهاي سوختگي و بسياري جراحيهاي ديگر.
در طي زمان، پزشكان به منافع استفاده از بافتهاي آلوگرافت نسبت به جايگزينهاي ديگري مثل آتوگرافتها و روغنهاي سنتتيك پي بردند. تاريخچه سركوب سيستم ايمني 1965-1960 : عصر سركوبي سيستم ايمني در نوامبر سال 1960، اولين پيوند موفقيتآميز از فرد زنده براي خواهر و برادري غير دوقلو در انگلستان توسط هوپ ول انجام شد. تعريف "كلمه موفقيت" در اين اولين پيوندهاي انجام شده كار سختي بود چراكه بيمار پس از هفت هفته فوت كرد. همچنين در سال 1960، ويلارد گودوين در دانشگاه كاليفرنياي لس آنجلس، شروع به استفاده از كورتيكواستروئيدها به عنوان يك كمك براي درمان نمود (گودوين، 1963). اما اينكه سركوب سيستم ايمني نيازمند كار بيشتري بود، بديهي به نظر ميرسيد. رويداد بزرگ بعدي در اين عرصه در سال 1962 رخ داد، زماني كه كلين و موري براي اولين بار از آزتيوپرين (دارويي مربوط به 6MCP) به عنوان سركوبكننده سيستم ايمني استفاده كردند (كلين،1962). وقتي تيم موري در بوستون شروع به استفاده از آزتيوپرين كردند، در ابتدا با نتايج ضعيفي روبرو شدند. اما سومين بيماري كه تحت درمان با آزتيوپرين قرار گرفت، و در آوريل سال 1962 پيوند از اهداكننده مرگ مغزي را تجربه كرد، نتيجه بسيار بهتري را به نمايش گذاشت. او به مدت يك سال زنده ماند تا اولين آلوگرافت كليوي از اهداكننده مرگ مغزي در امريكا باشد كه به مدت طولاني زنده مانده است (موري،1963). به دنبال اين رويداد مهم، موفقيت اصلي گوردون موري در كانادا نيز در سال 1952 به وقوع پيوست كه طي آن جوزف موري موفقيت آن سال را پيش زمينهاي مفيد براي كنفرانسي كه بعدها در آن سال برگزار شد مطرح نمود. در سال 1963، توماس استارزل براي اولين بار از ابتداي شروع پيوند با موفقيت از پردنيزولون و آزيتوپرين استفاده نمود كه اين امر طليعه عصر جديدي از "درمان دوگانه" مؤثر در جراحي پيوند بود. استارزل قصد داشت اولين پيوند كبد جهان را در همان سال انجام دهد. در اين ميان كيلن نيز در استفاده از سيكلوسپورين در پيوند كليه پيشرو بود ( كيلن،1978). كيت ريمتزما (2000-1925) اولين نفري بود كه نشان داد اعضاي غيرانساني را هم ميتوان به انسان پيوند زد و اين اعضا براي مدت قابل توجهي در بدن انسان فعاليت طبيعي خود را انجام ميدهند. در سال 1963 و 1964، در دانشگاه تولين در نيواورلئان، ريمتزما در اولين پيوند شامپانزه به انسان، كليههاي شامپانزه را به 5 بيمار پيوند زد. گيرندگان (بر اثر عفونت) بين 18 تا 63 روز بعد از دريافت كليه شامپانزه فوت كردند. پس از آن در سال 1964، ريمتزما كليه يك شامپانزه را به يك معلم 23 ساله پيوند زد. وي به مدت 9 ماه با اين كليه زندگي كرد تا زماني كه تسليم عفونت بسيار شديد شد. در اواخر سال 1963، تمام اطلاعات مفيد در كنفرانسي در نزديكي واشنگتن دي سي مورد بحث قرار گرفت (موري، 1964). حدود 25 شركتكننده فعال در اتاقي كوچك و گرم در ساختماني قديمي در موسسه ملي بهداشت دور هم جمع شدند. 13 تيم – 2 نفر از فرانسه ، 5 نفر از انگلستان، و 6 نفر از آمريكا – يافتههاي كلي خود را از 216 دريافت كننده آلوگرافتهاي كليوي ارائه دادند. نتايج خوب نبود. ٪52 از كليه گرافتهاي دريافت شده از اهداكنندگان داراي نسبت خويشاوندي و ٪81 دريافتكنندگان كليه از اهداكنندگان فاقد نسبت و يا مرگ مغزي، فوت كرده بودند. جوزف موري از اين وقايع نتيجه گرفت كه "گرچه آغاز موفقيت باليني در زمينه پيوند، امري مسلم است، اما در ارتباط با سرنوشت نهايي اين بيماران بايد مراقبتهاي ويژهاي را براي آنها در نظر گرفت. پيوند كليه هنوز هم به طور آزمايشي انجام ميشود و يك روش درماني به حساب نميآيد". باوجود اين نتيجهگيري، گروهها به تحقيقات خود ادامه داده و پيشرفت بسيار سريعي از خودشان دادند تا سال 1965، ميزان بقاي يك ساله كليههاي آلوگرافتي از اهداكنندههاي زنده به ٪80 و از اهداكنندههاي فوت شده به ٪65 برسد (موري، مقاله نوبل،1990). در اين ميان ميزان مرگ و مير قابل توجهي هم رخ داد كه برگشتي به دياليز براي آنها وجود نداشت. جالب اينجاست كه ميزان بقاي يك ساله گرافت در دوره مدرن هم تغيير چنداني نكرد (به ترتيب ٪95 و ٪85) و تكنيكهاي جراحي هم عمدتاً مشابه دوران ابتدايي است (1965-1943). بنابراين عملكرد نامحدود اعضاي پيوندي بدون سركوبي سيستم ايمني يا با سركوبي كم سيستم ايمني (با تمام پيچيدگيهايش) هدف نسلهاي آينده باقي ماند. به عبارت ديگر، مسائل ديگر مربوط به پيوند به جز جراحي مثل سركوب سيستم ايمني، هماهنگي بافت و فراهمآوري و نگهداري عضو اعضا در قرن 21 نيز به حد تعالي خود نرسيده است. 
كلاينت هالم – اولين بيماري كه با موفقيت تحت عمل پيوند دست قرار گرفت تاريخچه پيوند دست اولين پيوند دست در سال 1964 در اكوآدور انجام شد اما بيمار تنها پس از دو هفته آن را پس زد. پس از آن، اولين موفقيت كوتاه مدت پيوند دست انسان در مورد فردي به نام كلاينت هالم نيوزلندي بود كه دست خود را در حادثهاي در زمان زنداني بودنش از دست داده بود. جراحي در 23 سپتامبر 1998 در ليون فرانسه و توسط تيمي از كشورهاي مختلف دنيا انجام شد كه پروفسور نادي حكيم، نماينده انگلستان و پروفسور "جين مايكر" از فرانسه از جمله اعضاي اين تيم بودند. دكتر " ارل اون" يكي از اعضاي اين تيم جراحي، مسلط به تحقيقات بنياديني بود كه بيشتر آن هنوز منتشر نشده و توسط تيمي در لوئيس ويل به دقت جمعآوري شده بود. پس از جراحي، "هالم" با ايده پيوند دست كنار نيامد و از فيزيوتراپي و داروهاي پس از عمل استفاده نكرد. انتظارات نادرست وي مثال روشني بر لزوم وجود تيم كاملاً متعهدي براي مراقبتهاي پس از عمل است كه از جمله اعضاي اين تيم بايد روانشناساني باشند كه بتوانند به درستي گيرندگان بالقوه پيوند را براي بهبود طولاني و دشوار و ترميم عملكرد دست پيوندي آن طور كه انتظار ميرود انتخاب و آماده سازند. عدم وجود چنين تيمي باعث شد تا دست پيوند شده "هالم" به خواست وي در 2 فوريه سال 2001 در پي رد بخش ديگري از پيوند توسط تيم پيوند پروفسور نادي حكيم از بدن وي خارج شود. اولين پيوند دستي كه به موفقيت طولاني دست يافت توسط تيم جراحان دست كلينرت كوتز متشكل از دكتر وارن بردن باخ و تسو مين تساي با همكاري موسسه كريستين كلينرت، بيمارستان جويش و دانشگاه لوئيس ويل واقع در لوئيس ويل كنتاكي انجام شد. جراحي بر روي متيو اسكات كه اهل نيوجرسي بود در 24 ژانويه 1999 انجام شد. او دستش را در يك حادثه آتش بازي در سن 24 سالگي از دست داده بود. 
دست پيوند شده ي متيو اسكات بعد ها در سال 1999، تيم بيس بال فيلادلفيا فيليز از وي خواست تا افتخار پرتاب اولين گام تشريفاتي را به عهده بگيرد. گروه لوئيس ويل ، 5 پيوند اول دست را در آمريكا را انجام داد و از سال 2008 تعداد 9 پيوند دست را براي 8 گيرنده انجام داد. بر خلاف تلاشهاي اوليه در پيوند دست، گروه لوئيس ويل سالها قبل از اولين شيوه عمل باليني، تحقيقات علمي و مطالعات امكانپذيري گستردهاي انجام داده بود. (شيربچه و همكاران – 1998 نمونه اي از اين تحقيقات است). همچنين هيئت مديره با نظارت شفاف و بررسي دقيق، غربالگري و انتخاب بيماران آتي را انجام ميدادند. در مارس سال 2000، تيمي از جراحان در دانشگاه اينزبراك اتريش طي 6 سال شروع به انجام يك سري 3 تايي پيوند دو دست نمودند. اولين مورد يك افسر پليس اتريشي بود كه هر دو دستش را در تلاش براي خنثي سازي يك بمب از دست داده بود. وي با دستهاي پيوندي يك سفر تك نفره با موتور سيكلت را دور دنيا انجام داد. پزشكان دانشگاه لوئيس ويل نيز پيوند دست موفقيت آميزي را در فوريه 2001 روي جري فيشر كه اهل ميشيگان بود، و در سال 2006 بر روي يك نفر از ساكن ميشيگان به نام ديويد ساوج انجام دادند. در 14 ژانويه 2004 تيم پروفسور جين مايكل دوبرنارد در بيمارستان ادوراد هريوت فرانسه پيوند دو دست را بر روي يك كودك 5 ساله با موفقيت انجام داد. تجربههايي كه از اين مورد و 26 مورد پيوند ديگر (6 پيوند دو دست) بين سالهاي 2000 تا 2005 اندوخته شد، انگيزهاي براي پيشرفت در ديگر زمينههاي جراحي پيوند اعضا مثل صورت، ديواره شكم و حنجره شد. در 4 مي 2009 جف كپنر يك بيمار 57 ساله ساكن جورجيا توسط تيمي به سرپرستي دكتر اندرو لي كه سالها تحقيقات بنيادين و دقيقي بر روي چنين پيوندهايي انجام داده بود، در مركز پزشكي دانشگاه پيتسبورگ آمريكا تحت اولين عمل پيوند دو دست قرار گرفت. گزارش CNN از مراقبتهاي بعدي حاكي از ترميم عملي محدودي نسبت به حد انتظار به ويژه در پي پيوند دو دست است.  جين مايكل دوبرنارد - عضو تيم بين المللي جراحاني كه اولين پيوند موفق دست در جهان را انجام دادند در 18 فوريه 2010، اولين زن در امريكا در مركز پزشكي ويل فورد هال در سان آنتونيو تگزاس تحت عمل پيوند دست قرار گرفت. اين عمل توسط جراحاني از مركز دست سان آنتونيو و نيروي هوايي آمريكا انجام شد. همچنين در 22 ژوئن 2010 يك سرباز لهستاني كه دستهايش را سه سال قبل در حين نجات يك نوآموز از انفجار بمب از دست داده بود، دو دست جديد از يك اهدا كننده زن دريافت كرد. در 8 مارچ 2011، اميلي فنل 26 ساله تحت يك جراحي 18 ساعته قرار گرفت تا دست راستش مورد پيوند قرار گيرد. اين جراحي در مركز پزشكي رونالد ريگان دانشگاه كاليفرنياي لس آنجلس انجام شد. در 12 مارچ 2011، ليند لو اولين پيوند دست در منطقه جوب شرقي را از اهداكنندهاي به نام لسلي سوليوان كه در بيمارستان دانشگاه اموري انجام شده، دريافت نمود. در پاييز 2011، ليند اس 28 ساله در عمل جراحي كه در بيمارستان دانشگاه پنسيلوانيا، 5/11 ساعت به طول انجاميد تحت جراحي پيوند دو دست قرار گرفت. سرانجام در 27 فوريه 2013، اسكندر مقدمي 38 ساله اولين جراحي پيوند دست را توسط تيم جراحي پلاستيك در بيمارستان 15 خرداد در شهر تهران كشور ايران دريافت نمود كه در اين جراحي، سرپرست تيم: دكتر عبدالمجيد كلانتر هرمزي، پروفسور جراحي پلاستيك دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي بود. گر چه نرخ بقاي يك ساله دستهاي پيوند شده در بيمارستانهاي كاملاً متعهد بسيار خوب است، اما تعداد پيوندهاي دست انجام شده در سال 2008 به علت عوارض جانبي مربوط به دارو، نتايج نامشخص بلند مدت، و هزينههاي بالاي جراحي، توان بخشي و سركوب سيستم ايمني، بسيار كم بود (كنيبر گر و همكاران 2008). تاريخچه پيوند صورت وقتي گيرنده و اهدا كننده يك نفر است! (كاشت مجدد صورت) اولين عمل كاشت مجدد كامل صورت برروي يك فرد 9 ساله به نام سنديپ كاوور انجام شد، كه صورتش در يك ماشين خرمن كوب گير كرده و پاره پاره شده بود. سنديپ در حاليكه بيهوش بود با صورتي كه دو تكه شده و داخل يك كيسه پلاستيكي قرار گرفته بود به بيمارستان رسيد. طبق باز شماري روزنامه گاردين: "در سال 1994، يك بچه 9 ساله در شمال هند صورت و پوست سرش را در يك حادثه ماشين خرمن كوب از دست داده بود. والدينش با سرعت وي را به بيمارستان رساندند، در حالي كه صورتش در يك كيسه پلاستيك قرار گرفته بود و جراح سعي ميكرد عروق را به هم متصل كرده و دوباره پوست را بكارد. گرچه برخي آسيبهاي ماهيچهاي و زخم پيرامون محيطي كه پوست صورت بخيه خورده بود ديده ميشد، عمل موفقيت آميز بود. پزشك سنديپ، دكتر ابراهام توماس، يكي از ميكرو جراحان ارشد بود. در سال 2004، سنديپ آموزش پرستاري ديد و در سال 1996، عمل جراحي مشابهي در ايالت ويكتوررياي استراليا انجام شد، اين در حالي بود كه صورت و پوست سر زني كه در تصادف مشابهي پاره پاره شده و در يخ بسته بندي شده بود، با موفقيت مورد پيوند قرار گرفت. پيوند جزئي صورت اولين پيوند جزئي صورت بر روي انسان زنده در 27 نوامبر 2005 توسط دكتر برنارد دواكيل جراح فك و صورت و دكتر جين مايكل برنارد در آمينز فرانسه انجام شد. ايزابل دينوير براي جايگزيني صورتش، كه توسط سگ لابرادور سياهش له شده بود، تحت عمل جراحي قرار گرفت. در اين عمل، مثلثي از بافت صورت از قسمت بيني و دهان انسان مرگ مغزي گرافت شده و به بيمار پيوند شد. در 13 دسامبر 2007، اولين گزارش مفصّل پيشرفت اين پيوند پس از 18 ماه در مجله پزشكي نيو انگلند چاپ شد و مداركي ارائه كرد كه نشان ميداد بيمار از نتايج اين عمل راضي بوده و نيز اينكه مخصوصاً به خاطر واكنش سيستم ايمني سفري مشكل پيش رو داشته است. در آوريل 2006، دكتر جيو شوژانگ در بيمارستان ارتش زايجينگ در چين عمل پيوند مشابهي روي گونه، لب بالايي و بيني لي گوكسينگ، كه در حين محافظت از گوسفندش توسط يك خرس سياه آسيايي له شده بود، انجام داد. در 21 دسامبر 2008، اينطور گزارش شد كه لي در ماه جولاي در خانه روستاييش در يونان فوت كرده است. قبل از مرگش، فيلم مستندي در كانال ديسكاوري نشان داد كه به پيشنهاد جراحش و به خاطر داروهاي گياهي، مصرف داروهاي سركوب كننده سيستم ايمني را قطع نموده كه اين امر يكي از عوامل مرگش بوده است. همچنين يك مرد فرانسوي 29 ساله در سال 2007 تحت عمل جراحي قرار گرفت. وي تومور صورت داشت كه نوروفيبروم ناميده ميشد و در اثر ناهنجاري ژنتيكي ايجاد شده بود. تومور به قدري بزرگ بود كه اين مرد نميتوانست به درستي غذا بخورد و يا صحبت كند. در مارس سال 2008، پاسكال كولر 30 ساله از فرانسه كه قرباني نوروفيبروم شده بود، به گفته پزشكش پس از انجام اولين پيوند كامل صورت موفقيت آميز، به درمانش خاتمه داد. سومين پيوند صورت در تركيه، پيوند جزئي بود كه در 17 مارس 2012 بر روي هتيس نارگيس، زني 20 ساله، در بيمارستان دانشگاه گيزي آنكارا و توسط تيمي به سرپرستي پزشك جراح يعني صالحاتين عزمان انجام شد. بيمار از اهالي كاهرامان مرس بوده و 6 سال پيش لب بالايي، دهان، بيني، كام، دندان و حفره بيني خود را طي حادثهاي با اسلحه گرم از دست داده بود. پيوند كامل صورت در 20 مارس 2010، تيمي شامل 30 پزشك اسپانيايي اولين پيوند كامل صورت را بر روي مردي كه در حادثه تيراندازي زخمي شده بود، انجام دادند. اين اولين پيوند كامل صورت در دنيا بود. در 8 جولاي 2010، رسانههاي فرانسه اعلام كردند كه پيوند كامل صورت، از جمله مجاري اشكآور و پلكها در بيمارستان كرتيل هنري-موندور انجام شد. در مارس 2011، يك تيم جراحي به سرپرستي دكتر بوهدان پوماهاخ در بيمارستان زنان بريگهام بوستون، پيوند كامل صورت را بر روي دالاس وينز انجام داد. اين فرد در تصادفي در خط سرعت صورتش به شدت خراب شده و كور شده بود. او همچنين بيني و ابروهايش را در اين تصادف از دست داده بود. پس از پيوند، او بينايي اش را به دست نياورد اما مي توانست با تلفن صحبت كند و بوها را حس كند. در 19 مارس 2012، يكي از طولانيترين و گستردهترين پيوند هاي صورت انجام شد. اين عمل 36 ساعت يعني از 4 صبح 19 مارس تا 3-2 عصر 20 مارس بر روي ريچارد لي نوريس هيلزويل از اهالي ويرجينيا كه در سال 1997 در اثر شليك گلوله جراحات زيادي به صورتش وارد شده بود انجام گرفت و طي آن از خط رويش مو تا گردن و اساساً همه چيز را به جز چشمها و قسمت هاي پشتي باقي مانده گلو تعويض شد. اين اتفاق مهم كه براي بيست و سومين مورد نيازمند پيوند صورت انجام شد، در مركز تروماي شوك آر آدامز كاولي در دانشگاه مركز پزشكي مريلند در بالتيمور محقق شد.7 ماه پس از اين عمل، نوريس پيشرفت قابل توجهي از خود نشان داد. او ميتوانست لبخند بزند و حالتهاي خود را به واسطه صورتش نشان بدهد و نيز بوها را حس كند و غذا را بچشد و بخورد. پزشكان، عملكرد حركتي سمت راست صورت وي را حدود ٪80 يك فرد طبيعي و عملكرد حركتي سمت چپ او را حدود ٪40 تشخيص دادهاند. در تركيه در 21 ژانويه 2012، پزشك تركيهاي به نام دكتر اومر اوزكان و تيمش، در بيمارستان آكدنيز آنتاليا، پيوند كامل صورت را انجام دادند. صورت اين بيمار 19 ساله يعني آگر آكار، زماني كه بچه بود در آتش سوزي منزل به شدت سوخته بود. همچنين اهداكننده فردي به نام احمت كايا 39 ساله بود، كه در 20 ژانويه فوت شده بود . پزشكان تركيهاي اعلام نمودند كه بدن وي بافت جديد را قبول كرده است. تقريباً يك ماه بعد در 24 فوريه 2012، يك تيم جراحي به سرپرستي دكتر سردار ناسير دومين پيوند كامل صورت را در بيمارستان دانشگاه هكتپ آنكارا بر روي سنگيز گل 25 ساله انجام داد. صورت بيمار زماني كه وي 2 ساله بود در حادثه انفجار لامپ تصوير تلويزيون به شدت سوخته بود. اهداكننده يك فرد 40 ساله بود كه خانوادهاش اجازه افشاي هويت وي را ندادند و دو روز قبل از جراحي در پي تصادف موتور سيكلت 17 فوريه، دچار مرگ مغزي شده بود. در 16 مي 2012، پزشك جراح، دكتر اومر اوزكان و تيمش در بيمارستان دانشگاه آكدنيز، سومين پيوند كامل صورت دنيا، دومين پيوند كامل صورت خود و چهارمين پيوند صورت در تركيه را انجام دادند. صورت و گوشهاي بيمار 27 ساله كه توران كلاك نام داشت و از اهالي ازمير بود، زماني كه وي سه سال و نيمه بوده و داخل اجاق افتاده، به طور كامل سوخته بود. اهداكننده يك مرد جوان 19 ساله به نام توفيك يلماز از اهالي اوزاك بود كه در 8 مي اقدام به خودكشي نموده بود. وي در غروب 15 مي پس از گذراندن 7 روز در بخش مراقبت هاي ويژه، مرگ مغزي اعلام شد و والدينش كليه اعضاي بدن وي را اهدا نمودند. در انگلستان در اكتبر 2006، جراحي به نام پيتر باتلر در بيمارستان رويال فري لندن از طرف كميته اخلاقي خدمات سلامت ملي انگلستان مجوز انجام پيوند صورت را دريافت نمود. تيم وي 4 بيمار بالغ را انتخاب نمودند (كه به علت نگراني در مورد رضايت آنها انتخاب كودكان امكان پذير نبود) و طي فواصل زماني 6 ماهه عمل هاي جراحي انجام شدند. در امريكا در سال 2004، كلينيك كليولند واقع در اوهايو امريكا، اولين مؤسسهاي بود كه اين جراحي را تأييد كرده و آن را بر روي اجساد آزمايش نمود. در سال 2005 اين كلينيك اولين مركز درماني امريكا بود كه اين شيوه را تأييد نمود. در دسامبر 2008، تيم كلينيك كليولند به سرپرستي دكتر ماريا سيمينو شامل گروهي از پزشكان پشتيبان و 6 جراح پلاستيك (شامل دكتر استيون برنارد، دكتر مارك هنريكسون، دكتر روبرت لامن، دكتردان آلام و دكتر فرانسيس پاپاي) اولين پيوند صورت را در امريكا بر روي خانمي به نام كاني كالپ انجام داد. اين اولين پيوند تقريبا كامل صورت و چهارمين پيوند صورت شناخته شده بود كه تا به آن روز با موفقيت انجام شده بود. اين عمل، اولين پيوندِ صورتِ شناخته شده شامل استخوان ها همراه با ماهيچه، پوست، شريانهاي خون، و عصبها بود. اين خانم يك بيني، اكثر سينوسهاي دور بيني، فك بالا و حتي برخي از دندانهاي اهداكننده مرگ مغزي شده را نيز دريافت كرد. همچنانكه پزشكان بافت صورت اهداكننده را بازيابي ميكردند، به حفظ شريانها، وريد و اعصاب و نيز بافت نرم و ساختار استخواني نيز توجه ويژهاي نشان دادند. سپس جراحان رگهاي گرافت صورت را به رگهاي خوني بيمار متصل نمودند تا جريان خون در صورت بازسازي شده را قبل از اتصال شريانها، وريدها و اعصاب طي عملي 22 ساعته بازگردانند. صورت بيمار تا حدي خراب شده بود كه به خاطر جراحت پس از سانحه چند سال پيش به تنهايي قادر به غذا خوردن و نفس كشيدن نبود. اين سانحه باعث شده بود وي بيني، چشم راست و فك بالايي خود را از دست بدهد. پزشكان اميدوار بودند كه اين عمل به وي امكان به دست آوردن حس بويايي و توانايي لبخند زدن را بدهد. به گفته آنها وي "درك روشني" از خطرات احتمالي داشت. دومين پيوند جزئي صورت در امريكا در تاريخ 9 آوريل 2009 در بيمارستان زنان بريگهام در بوستون انجام شد. طي يك عمل 17 ساعته، تيم جراحي به سرپرستي دكتر بهدان پوماهاك، بيني، لب بالا، گونهها و سقف دهان همراه با ماهيچهها، استخوانها و اعصاب مربوطه – متعلق به جيمز ماكي 59 ساله را پيوند زدند. صورت آقاي ماكي پس از سقوط در ريل برق ايستگاه مترو بوستون در سال 2005 به شدت آسيب ديده بود. در مي 2009، وي در ملأ عام ظاهر شد و از نتيجه كار اعلام رضايت نمود. اين عمل در 8 قسمت در مجموعه مستند بوستون ميد از شبكه ABC پخش شد. 
جيمز ماكي- اولين گيرنده پيوند صورت موفق و پزشكش بهدان پوماهاك اولين پيوند كامل صورت در امريكا بر روي يك كارگر ساختمان به نام دالاس وينز در مارس 2011 انجام شد. وي در سال 2008 در يك سانحه برقي دچار سوختگي شده بود. هزينه اين عمل كه توسط دكتر بهدان پوماهاك و دكتر جفري جانيز انجام شد، به كمك وزارت دفاع آمريكا پرداخت شده بود. آنها اميدوار بودند كه از اين عمل ياد بگيرند و از آنچه ياد گرفتهاند براي كمك به سربازاني كه از جراحات صورت رنج ميبردند استفاده كنند. يكي از نتايج اصلي اين جراحي اين بود كه دالاس حس بويايي خود را به دست آورد. كارلا نش 57 ساله كه در سال 2009 توسط يك شامپانزه له شده بود، در مي 2011 در بيمارستان زنان بريگهام بوستون تحت عمل پيوند كامل صورت 20 ساعته قرار گرفت. پيوند كامل صورت نش، سومين جراحي انجام شده در نوع خود در ايالت متحده بود كه همگي در يك بيمارستان انجام شده بودند. در مارس 2012، يك پيوند صورت در دانشگاه مركز پزشكي مريلند و مركز آسيب هاي شوكي آر آدامز كالي تحت سرپرستي جراح پلاستيك، ادوارد ردريگز، پزشكان علوم دندانپزشكي، پزشكان علوم پزشكي و تيمش (امير درافشار متخصص جراحي عمومي، دكتر مايكل كريستي، دكتر برانكو بوجويچ و دكتر دنيل برسوك) انجام شد. گيرنده يك مرد 37 ساله بود كه در سال 1997 از جراحت باليستيك صورت رنج مي برد. اين پيوند تا امروز گسترده ترين عمل پيوند انجام شده بوده است كه شامل كل صورت و پوست قبلي گردن، هر دو فك و زبان مي باشد. پيوند عضو در ايران به قلم جناب آقاي دكتر ايرج فاضل گرچه درنوشتههاي بزرگان و شخصيتهاي برجسته پزشكي قديم ايران از جمله حكيم ابن سينا و اسمعيل جرجاني اشاراتي وجود دارد كه ميتواند بهعنوان اولين برداشت مبهم از مسئله انتقال اعضا باشد ولي پيوند اعضا به مفهوم مدرن و كنوني آن يعني جايگزيني يك عضو با عضو مشابه در طب ايران در سال 1314 با انجام پيوند قرنيه توسط استاد صاحبنام جراحي چشم و پايهگذار چشمپزشكي مدرن در ايران، شادروان دكتر شمس در تهران انجام شد و با آموزش دستياران و جراحان چشم در اين بخش ادامه يافت و به دنبال آن و با كمي فاصله دكتر خدادوست استاد جراحي چشم دانشگاه شيراز به صورت فعال و چشمگيري اين كار را دنبال كرد و پيوند قرنيه كه سخت موردنياز بسياري از بيماران بود از آن پس در اكثر بخشهاي جراحي چشم مملكت قابل انجام و ارائه شد. در اينجا لازم است به نقش ارزشمند دكتر حميد سجادي استاد چشم دانشگاه شهيد بهشتي در دوران پس از انقلاب نيز اشاره شود. درحال حاضر در بيش از صد مركز در ايران اين عمل انجام ميشود و شمار بيماراني كه پيوند قرنيه شدهاند از پنجاه هزار نفر گذشته است. اولين پيوند كليه ايران در سال 1347 در بيمارستان نمازي در دانشگاه شيراز توسط دكتر سناديزاده استاد اين دانشگاه انجام شد كه بهعنوان يك واقعه مهم بازتاب وسيعي در رسانههاي درونمرزي پيدا كرد و موجب شد اين عمل در همين دانشگاه و همچنين در بيمارستانهاي دانشگاه تهران انجام شود و به اين ترتيب از سال 1347 تا سال 1357 نزديك به 80 مورد پيوند كليه انجام شد ، بدون آنكه برنامه سازمانيافته و منظمي جهت انجام عمل پيوند كليه و تربيت تيمهاي جديد تدوين شود. در طول اين دهه تعداد بيشتري بيمار نيازمند كليه (نزديك به چهارصد نفر) با صرف هزينههاي سنگين و تحمل شرايط غربت و انتظار طولاني در خارج از ايران بهويژه در انگلستان پيوند كليه دريافت كردند. 
دكتر سيد محمد سنادي زاده- جراح اولين پيوند كليه در ايران اكثر كليههاي مورد استفاده براي پيوند در آن زمان با قيمت گزاف از شبكه يوروترانسپلانت خريداري ميشد كه در مواردي سبب انتقال بيماري و مرگ بيماران گيرنده كليه شد. با شروع تحولات اجتماعي گسترده وسيع در سال 1357 و شرايط انقلابي درايران و مهاجرت بسياري از افراد از جمله جراحاني كه موارد پيوند را انجام ميدادند عمل پيوند در ايران به كلي متوقف شد و با شرايط متشنج اجتماعي و در پي آن حمله ارتش عراق به ايران و شروع جنگ هشت ساله موقتاً به بوته فراموشي سپرده شد. بهزودي در اثر فشار تحريمها و كمبود شديد لوازم طبي و دارويي كه كلاً از خارج تامين ميشد، بخشهاي همودياليز دچار مشكل جدي در تأمين نيازهاي خود شدند و مشكل به حدي بالا گرفت كه در بعضي مراكز از جمله رشت و همدان به دليل عدم دسترسي به دياليز مرگ دسته جمعي تعداد زيادي بيمار وجدان عمومي را جريحه دار كرده و موجب نگراني شديد شد. در چنين وضعي، عليرغم سايه شوم جنگ بر مملكت و اختصاص تقريباً تمامي امكانات درماني مملكت به مجروحين جنگي تنها راه نجات اين بيماران انجام پيوند كليه در ايران بود. جالب است اين نكته ذكر شود كه حتي پيشنهاد انجام عمل پيوند كليه، موجب تعجب و حيرت بسياري حتي همكاران پزشك ميشد و طرح اين موضوع بهعنوان يك عمل لوكس و فانتزي در اوضاع و احوال موجود برايشان غير منتظره و عجيب مينمود. در چنين شرايطي، راقم اين سطور كه قبلاً در آمريكا در شهر ديتون ايالت اهايو عمل پيوند كليه را شروع كرده و بخش آن را چند سال اداره كرده بود غريبانه و به تنهايي عمل پيوند را با امكانات بسيار ابتدايي در آذرماه سال 1362 در بيمارستان شهيد مصطفي خميني و همراه با انجام جراحيهاي مجروحان جنگي شروع كرد. در اولين عمل، كليه يك برادر به خواهر 21 ساله او پيوند شد و خوشبختانه كليه بدون عارضه، فونكسيون رضايتبخشي را شروع كرد. در آن زمان ايموران و پردنيزولون در دسترس بود كه مورد استفاده قرار گرفت و بيمار و اهداكننده كليه هر دو شادمان و باحال عمومي بسيار خوب مرخص شدند. پس از آن چند مورد مشابه پيوند به همين ترتيب انجام شد و با جلب توجه همكاران نفرولوژيست و اظهار علاقه آنها به مشاركت در طي سالهاي 1361 تا 1363 تعداد 50 عمل پيوند در بيمارستانهاي مختلف از جمله شهيد مصطفي خميني، سامان، شركت نفت، شهيد رهنمون كنوني و بيمارستان طالقاني انجام شد و با تحليل نتايج بسيار رضايتبخش آن برنامه اساسي پيوند كليه در ايران طراحي شد و اصول آن از جمله لزوم انجام عمل پيوند در بيمارستانهاي دانشگاهي، آموزش گسترده تيمهاي پيوند و استفاده از دهنده فاميل، طراحي و براي اولين بار در سال 1363 در بيمارستان هاشمينژاد به مورد اجرا گذاشته شد و از همان آغاز كار، همكاران علاقمند جهت آموزش در اين برنامه پذيرفته شدند و پايه كار براي شروع اعمال پيوند در شهرستانها از جمله شيراز و اصفهان و ساير شهرها گذاشته شد. لازم به ذكر است كه در شروع اين برنامه تبليغات منفي بسيار وسيعي از طرف شبكههاي معرفي بيمار به خارج و به خصوص انگلستان كه منافع مالي آنها به خطر افتاده بود به راه افتاد ولي موفقيت درخشان عملهاي پيوند اين تبليغات را خنثي و منتفي كرد و هرروز نامهاي جديدي به فهرست تقاضاكنندگان عملهاي پيوند افزوده ميشد. در سال 1364 دومين مركز پيوند كليه در بيمارستان لبافي نژاد به همت دكتر ناصر سيمفروش به راه افتاد و يك سال بعد اولين مورد پيوند كليه از دهنده غيرفاميل در اين مركز انجام شد . درحال حاضر بيش از 26 مركز پيوند كليه در ايران وجود دارد و هرسال بين 1400-1200 پيوند كليه در سراسر مملكت انجام ميشود. با توجه به افزايش افراد نيازمند پيوند و لزوم پيوندهايي غير از كليه مانند قلب و ريه و كبد، لازم بود در جهت استفاده از اعضا قربانيان مرگ مغزي اقداماتي انجام شود. در ابتدا در تاريخ 1368/02/31 در پاسخ سؤال نويسنده اين سطور از محضر حضرت امام خميني (ره) فتواي مرگ مغزي از طرف ايشان به عنوان اولين فقيه شيعه صادر شد. ولي لازم بود قانون مرگ مغزي نيز به تصويب برسد زيرا فتواها عموماً در دادگاهها قابل استناد نيستند. جالب است كه اين قانون دو بار درمجلس شوراي اسلامي با استدلالهاي سطحي و غالباً بياساس رد شد ولي بالأخره به تصويب رسيد و راه براي انجام انواع پيوندها و گسترش پيوند كليه هموار شد. پيوند مغز استخوان در سال 1370 توسط دكتر قوام زاده استاد دانشگاه تهران آغاز شد و در مركزي كه توسط نامبرده پايهگذاري شد متجاوز از سه هزار پيوند انجام شده است و علاوه بر آن چند مركز فعال ديگر نيز به اينكار اختصاص داده شدند. همچنين اولين پيوند موفق روده باريك در چهاردهم ارديبهشتماه سال 1371 توسط اينجانب دكتر ايرج فاضل در بيمارستان آيتاله طالقاني انجام شد.   
دكتر ايرج فاضل- جراح اولين پيوند روده باريك در ايران اولين پيوند موفق قلب در تيرماه سال 1372 توسط دكتر حسين ماندگار در بيمارستان شريعتي دانشگاه تهران انجام شد  
اولين پيوند قلب در ايران توسط جناب آقاي دكتر ماندگار
اولين پيوند موفق كبد درايران در روز چهاردهم خردادماه سال 1372 توسط دكتر ملك حسيني استاد دانشگاه شيراز انجام گرفت و از آن زمان ، دانشگاه شيراز بهعنوان يك مركز موفق پيوند كبد به فعاليت گسترده خود ادامه داده است.  
دكتر سيد علي ملك حسيني- جراح اولين پيوند موفق كبد در ايران در سال 1374 انجمن پيوند اعضا ايران تاسيس شد. در سال 1379 اولين پيوند موفق ريه توسط دكتر احمدي استاد دانشگاه در بيمارستان امام خميني دانشگاه تهران انجام شد و با كوشش قابل توجه دكتر عباسي در بيمارستان مسيح دانشوري ادامه پيدا كرد. اولين پيوند پانكراس توسط دكتر نيكاقباليان در فروردين ماه سال 1385 در دانشگاه شيراز انجام شد و با موفقيت ادامه يافت. در طي سالهاي اخير توجه و كوشش زيادي براي استفاده هرچه بيشتر از ارگانهاي قربانيان مرگ مغزي براي نجات جان بيماران نيازمند صورت گرفته و اميد ميرود با ادامه اين تلاشها استفاده از كليه اهداكنندگان زنده غيرفاميل و فروش عضو هر چه كمرنگتر و محدودتر شده و با ارگانهاي قربانيان مرگ مغزي جايگزين شود. |